|
[Menu_Title]
امام صادق (ع ) مي فرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال . همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اى ارزش و فضيلتش بيشتر است . (1) زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبي ها و پاكدامني ها و فداكاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على (ع ), و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارت ها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد, بلكه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداكارى و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزدمينمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به فراموشى مي گرايد. منبع: (1)کامل الزيارات , ص 147.
از راه رسید قافله ناب زمان
از پنجره دلم که قابی شکسته دارد صدایت می زنم میلاد با سعادت منجی عالم بشریت حضرت صاحب عصر امام زمان (عج) برتمامی عاشقان و شیفتگان آن حضرت تبریک تهنیت باد.
پنجمین حجت حق حضرت باقر که خدا
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید همچو دل شب سیاه بود دانی چرا جبین علی را شکافتند؟ زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود خونش نصیب دامن محراب کوفه شد آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید اشک شبش به غربت روزش گواه بود دستش برای مردم دنیا نمک نداشت عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود همصحبتی نداشت که در نیمههای شب حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود مولا پس از شهادت زهرا غریب شد زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود وقتی که از محاسن او میچکید خون عباس را به صورت بابا نگاه بود میثم! هزار حیف که پوشیده شد ز خون رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود (اشعاری از استاد سازگار)
دل شود امشب شکوفا در زمین می زند لبخند شادی بر زمین
آسمان ِ دل تبسم می کند روی ماهت را تجسم می کند
ای مسیح آل پیغمبر سلام انتهای سوره ی کوثر سلام
ای کتاب راز های مرتضی یادگار حضرت خیرالنسا
ای صفات تو صفات انبیا حاصل جمع ِ تمام اولیا
ای قدم هایت صراط المستقیم حافظ آیات قرآن کریم
ای امام صالحان در روی خاک اکفیانی اکفیان روحی فداک
السلام ای آفتاب پشت ابر السلام ای اوج قله ، کوه صبر
السلام ای آخر هر دلخوشی عاقب از غم تو ما را می کُشی
السلام ای فخر آدم در زمین یادگار حضرت روح الامین
تو تمام چارده نور مبین جلوه ی زیبای ربُ العالمین
تو حدیث ناب عترت در زمین زاده حیدر امیر المومنین
تو همان نوری که از روز ازل کرد خالق روی ماهت بی بدل
تو سرشت ناب از نسل علی نور رب در جلوه ی تو منجلی
عمر تو تاریخ ساز عالم است مبداء آن از رسول خاتم است
ترسم آخر من نبینم روی تو صورت زهرائی و دلجوی تو
تو کجائی شیعه می خواند تو را پس نمی گوئی جوابش را چرا
کی می آیی دل تمنایت کند تا که روزی بوسه بر پایت کند
کی می آیی عقده از دل وا کنم روضه خوانی پیش تو آقا کنم
کی می آیی کربلا را تاب نیست در میان خیمه دیگر آب نیست
وای بر طفل رباب و اضطراب خیمه خیمه جستوی جرعه آب
آب نَبوَد تا که سیرابش کند جرعه ای نوشاند و خوابش کند
کربلا و یک بیابان اشک و آه شیرخواره در میان قتلگاه
نام تو آمد در آنجا بر زبان کی می آیی حضرت صاحب زمان
ای خوش آن روزی فرج برپا شود با دو دست فاطمه امضا شود
خواهي که ببيني رخ پيغمبر را
صفحات ديگر |
طراحي پوسته از : ايران نقش
تمام حقوق سايت متعلق به : هیئت عزاداران و سینه زنان حضرت اباالفضل (ع) اردبیل مي باشد